مهنا چراغعلیمهنا چراغعلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

دلنوشته های بابایی برای دخمل خوشگلش

من خوشبخت ترین انسانهام

1392/5/15 0:04
147 بازدید
اشتراک گذاری

دختری دارم سراسر شور و زندگی دخترکی از جنس لبخند از جنس بلور مثل اسمش پاک و زلال . تداعی بخش تمام روزهای خوبی که می توانستم و نتوانستم  حفظشان کنم دوران کودکی و نوجوانی  را. دخترکم هر روز مقابل من قد می کشد و رشد می کند و به من می فهماند که بابایی موهای سرت مثل دندانهایت سپید و بی رگ شده است . دخترکم می گوید بابایی و من دلم از ته دل غنج می رود و در دلم ریسه می زنم که آهای تمام زندگیت به فدای یک بابایی گفتن ،و شنیدن تمام آن چیزهایی که روزی آرزویت بود و  امروز تمام قد مقابل دیدگانت هست و نیست چیزی به غیر از این در جهان هستی زیباتر.  

دختری دارم نازک تر از برگ گل با تلنگری شکسته می شود و می گرید و به لبخند من جان می گیرد و می خندد و من شادمان می شوم از تمام آن چیزی که مقابلم ایستاده است . خوابم یا بیدار این تمام لحظات را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد این منم آرزوی پدر و مادرم و این تویی تمام دنیا و آرزوهای من .  دخترکم یادت باشد که یادم هست دنیای من شده ای و نفسم و یادت باشد که همیشه یادم خواهد ماند لبخند زیبایت و بخند که همیشه دل مرا شاد کنی اینها را روزی خودت با چشمهای زیبایت خواهی خواند و خواهی دانست که  چقدر دوستت دارم و داشته ام و خواهم داشت .  دخترک زیبای من آسمان در چشمانت هست و خبر نداری که آسمان بابایی هستی و یادت باشد که زندگی ام تمام قد در قاب چشمانت خلاصه می شود و یادم خواهد ماند که روزی یک نفر مبتلای آن چشمها خواهد شد و بدان که آن لحظه به این می اندیشم که آیا زندگی ام ارزش ادامه دادن دارد یا نه اینکه  زندگی ام ارزش ادامه زندگی ندارد . بعدها خواهی فهمید که پنجره ای که روبه افق باز می شود هیچ گاه هیچ گاه خورشید را نمی تواند به خانه تو بیاورد . اما یک روز وقتی که من از پنجره خورشید را می پاییدم تو در خانه من طلوع کردی و و تمام خانه ام را نورانی کردی . دخترکم زمانی خواهد رسید که من دیگر نیستم نیستم تا خنده هایت راببینم اما همیشه خنده هایت را یادم خواهد ماند حتی آن لحظه که مغزم و بدنم پلاسیده شود و کپک بزند .  دخترک نازم تمام آرزویم شده است تندرستی و سلامتی تو و از خداوند متعال هیچ نمی خواهم غیر از سلامتی و تندرستی ات . اکنون دو سال است که از چشمانت پیروی می کنم و زندگی ام را فدای یک لبخندت ،این را بدان که گریه ات عذاب است ، عذاب است برای بابایی و خنده ات و لبخندت و بازیگوشی هایت امید زندگی و قدرت گام گذاشتن در راه زندگی به من می دهد و قدرت فریاد زدن بر بلندای بلند ترین و مرتفع ترین قلل جهان که آهای مردم من خوشبخت ترین انسانهام .

مهنا در ده ماهگی

 

پسندها (1)

نظرات (0)